روزگار له شدن
یک روز روی دیوار کوچه
تان خواهم نوشت
برمی گردم وصدایم رابا خود می برم
این را به هزاران زبان دنیا ترجمه خواهم کرد
شایدتو خواب بوده ای آنوقت
زیرسنگینی نفسهایت غرق خواهم شد
شاید نگاهت قایق نجاتم باشد
می دانم کسی نخواهد فهمید
که من کیستم
ازکجاآمده ام و
به کجاخواهم رفت
ایا اثرم بودو ربود؟
ولی شاید
شاید زیرسنگینی احساس تو من له شده ام
آری له شده ام